هجرت رسول خدا

ده نفر يا به نقلى پانزده نفر كه هر يك يا دو نفر آنها از قبيله‏اى بودند شمشيرها و خنجرها را آماده كرده و به منظور كشتن پيامبر اسلام شبانه به پشت‏خانه رسول خدا(ص)آمدند و چون خواستند وارد خانه شوند، ابو لهب مانع شده گفت:

در اين خانه زن و كودك خفته‏اند و من نمى‏گذارم شما شبانه با اين وضع به خانه بريزيد زيرا ترس آن هست كه در گير و دار حمله به اتاق و بستر محمد بچه يا زنى زير دست و پا و يا شمشيرها كشته شود و اين ننگ براى هميشه بر دامان ما بماند، بايد شب را در اطراف خانه بمانيم و پاس دهيم و همين كه صبح شد نقشه خود را عملى خواهيم كرد.

از آن سو جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و توطئه مشركين را در ضمن آيه‏«و اذ يمكر بك الذين كفروا ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون و يمكر الله و الله خير الماكرين‏» (1) به اطلاع آن حضرت رسانيد، رسول خدا(ص)كه به گفته جمعى از مورخين خود را براى مهاجرت به يثرب از پيش آماده كرده و مقدمات كار را فراهم نموده بود تصميم گرفت همان شب از مكه خارج شود، اما اين كار خطرهايى را هم در پيش داشت كه مقابله با آنها نيز پيش بينى شده بود.

زيرا با توجه به اينكه خانه‏هاى مكه در آن زمان عموما ديوارهاى بلند نداشته و مردم از خارج خانه مى‏توانستند رفت و آمد افراد خانه را زير نظر بگيرند، رسول خدا(ص)بايد مردى را به جاى خود در بستر بخواباند تا مشركين نفهمند او در بستر مخصوص خود نيست و كار به تعويق نيفتد، البته انتخاب چنين فردى آسان نبود. زيرا اين مرد بايد شخصى فداكار و از جان گذشته و مؤمن و از نظر خلقيات و حركات نيز همانند رسول خدا(ص)باشد و تمام خطرهاى اين كار را بپذيرد.

پيغمبر به فرمان خدا، على(ع)را براى اين كار انتخاب كرد و راستى هم كسى جز على(ع)نمى‏توانست اين ماموريت‏خطير را انجام دهد و تا اين حد به خدا و پيغمبرش ايمان داشته و در اين راه فداكار باشد. در روايات آمده كه وقتى رسول خدا(ص)جريان را به على گزارش داد و به او فرمود: تو امشب بايد در بستر من بخوابى تا من از شهر مكه خارج شوم تنها سؤالى كه على(ع)از رسول خدا كرد اين بود كه پرسيد: اگر من اين كار را بكنم جان شما سالم مى‏ماند؟

رسول خدا(ص)فرمود: آرى.

على(ع)سخنى ديگر نگفت و لبخندى زد - كه كنايه از كمال رضايت او بود - و به دنبال انجام ماموريت رفت و ديگر از سرنوشت‏خود سؤالى نكرد كه آيا من در چه وضعى قرار خواهم گرفت و بر سر من چه خواهد آمد.

و راستى اين يكى از بزرگترين فضايل على(ع)است كه مفسران اهل سنت نيز در كتابهاى خود ذكر كرده و بيشتر آنها گويند اين آيه شريفه كه خدا فرمود: «و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله‏» (2) درباره على(ع)و فداكارى او در آن شب نازل شده و غزالى و ثعلبى و ديگران نقل كرده‏اند كه در آن شب خداى تعالى به جبرئيل و ميكائيل وحى كرد كه من ميان شما دو تن ارتباط برادرى برقرار كردم و عمر يكى را درازتر از ديگرى قرار دادم كدام يك از شما حاضر است عمر خود را فداى عمر ديگرى كند؟هيچ يك از آن دو حاضر به اين گذشت و فداكارى نشدند، خداى تعالى به آن دو وحى كرد: چرا مانند على بن ابيطالب نبوديد كه ميان او و محمد برادرى برقرار كردم و على به جاى او در بسترش خوابيد و جان خود را فداى محمد كرد، اكنون هر دو به زمين فرود آييد و او را از دشمن حفظ كنيد، جبرئيل بالاى سر على آمد و ميكائيل پايين پاى او و جبرئيل مى‏گفت: به‏به!اى على!تويى آنكس كه خداوند به وجود تو به فرشتگان خويش مى‏بالد!آن گاه خداى عز و جل اين آيه را نازل فرمود:

«و من الناس من يشرى. . . »تا به آخر. (3)

بارى رسول خدا(ص)به على فرمود: در بستر من بخواب و پارچه مخصوص مرا - كه يك برد سبز بود - بر سر بكش.

على(ع)ماموريت ديگرى هم پيدا كرد كه خود فضيلت‏بزرگ ديگرى براى او محسوب مى‏شود و آن رد ودايع و امانتهايى بود كه مردم مكه نزد رسول خدا(ص)به امانت گذارده بودند و امير المؤمنين(ع)مامور شد سه روز در مكه بماند تا آن امانتها را به صاحبانش بازگردانده و سپس چند تن از زنان را هم كه در مكه بودند و از نزديكان آن حضرت و رسول خدا(ص)بودند با خود به يثرب منتقل كند.

موضوع ديگرى را كه پيغمبر خدا پيش بينى كرد، مسيرى بود كه براى رفتن به يثرب انتخاب نمود، زيرا بخوبى معلوم بود كه چون مشركين از خروج آن حضرت مطلع شوند با تمام قوايى كه در اختيار دارند در صدد تعقيب و دستگيرى آن حضرت برمى‏آيند و رسول خدا(ص)بايد راهى را انتخاب كند و به ترتيبى خارج شود كه دشمنان نتوانند او را پيدا كرده و به مكه بازگردانند.

براى اين منظور هم شبى كه از مكه خارج شد به جاى آنكه راه معمولى يثرب را در پيش گيرد و اساسا به سمت‏شمال غربى مكه و ناحيه يثرب برود، راه جنوب غربى را در پيش گرفت و خود را به غار معروف به‏«غار ثور»رسانيد و سه روز در آن غار ماند آن گاه به سوى مدينه حركت كرد.

در اين ميان ابو بكر نيز از ماجرا مطلع شد و خود را به پيغمبر رساند و با آن حضرت وارد غار شد (4) و يا به گفته دسته‏اى از مورخين رسول خدا(ص)همان شب او را ازماجرا مطلع كرده به همراه خود به غار برد.

ابن هشام مى‏نويسد: ساعتى كه رسول خدا(ص)خواست تصميم خود را در هجرت از مكه عملى سازد به خانه ابو بكر آمد و او را برداشته از در كوچكى كه در پشت‏خانه ابو بكر بود، به سوى غار ثور حركت كردند غار مزبور در كوهى در قسمت جنوبى مكه قرار داشت، شب هنگام بدانجا رسيدند و هر دو وارد غار شدند.

ابو بكر به فرزندش عبد الله دستور داد در مكه بماند و اخبار مكه و قريش را هر شب به اطلاع او در همان غار برساند و از آن سو غلام خود عامر بن فهيره را مامور كرد تا گوسفندان او را به عنوان چرانيدن به آن حدود ببرد و شب هنگام آنها را به در غار سوق دهد تا بتوانند از شير و يا احيانا از گوشت آنها در صورت امكان استفاده كنند، و براى اينكه رد پاى عبد الله بن ابى بكر هم كه شبها به غار مى‏آمد از بين برود و اثر پايى از او به جاى نماند عامر بن فهيره هر روز صبح گوسفندان را از همان راهى كه عبد الله آمده بود و در همان مسير به چرا مى‏برد.

ولى با تمام اين احوال جريانات بعدى نشان داد آن ايمانى را كه على(ع) سبت‏به رسول خدا(ص)و آينده درخشان او داشت ابو بكر داراى آن ايمان نبود و هنگامى كه از درون غار چشمش به مشركين قريش افتاد كه در تعقيب آنان به در غار آمده بودند اضطراب و اندوه او را فرا گرفت تا جايى كه مطابق آيه كريمه قرآنى رسول خدا(ص) بدو گفت: «لا تحزن ان الله معنا. . . » - اندوهگين مباش كه خدا با ماست!

و با مقايسه اين آيه با آيه‏«و من الناس من يشرى نفسه. . . »صدق گفتار ما بخوبى روشن مى‏شود. و به هر صورت هنگامى كه قريش در اطراف خانه نشسته و خود را براى قتل آن حضرت آماده مى‏كردند، رسول خدا(ص)نيز در ميان تاريكى از خانه خارج شد و شروع كرد به خواندن سوره يسن تا آيه‏«و جعلنا من بين ايديهم سدا و من خلفهم سدا فاغشيناهم فهم لا يبصرون‏»آن گاه مشتى خاك برداشته و بر سر آنها پاشيده و رفت.

در اين وقت ‏شخصى از آنجا گذشت و از آنها پرسيد: آيا اينجا منتظر چه هستيد؟گفتند: منتظر محمد!

گفت: خداوند نااميد و ناكامتان كرد به خدا محمد رفت و بر سر همه شما خاك ريخت، مشركين بلند شده از ديوار سر كشيدند و چون بستر آن حضرت را به حال خود ديدند با هم گفتند: نه!اين محمد است كه در جاى خود خفته و اين هم برد مخصوص او است و ديگرى جز او نيست!

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: درباره محمد(ص) ، هجرت ، ،


تاريخ : دو شنبه 11 آبان 1394برچسب:هجرت,پیامبر,شمشیر, | 14:9 | نویسنده : منا هادوی |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • انیمیشن گلکسی